آبزیان دریایی
آبزیان آب شیرین
لوازم و مواد مصرفی
آکواریوم آماده دلفیران
آبزیان آب شور (دریایی) تخصصی مقالات

مرجان های عالی (مونتی پورای فوق العاده)

مقاله ی زیر بعضی از تکنیک های پرورش برای این مرجان های عجیب و غریب را مورد بررسی قرار خواهد داد:

فقط تعداد اندکی از مرجان ها می توانند این تضاد رنگ های بی نظیر مرجانی را، شبیه یک مونتی پورای فوق العاده به عنوان یک مرجان بسیار مطلوب برای نمایش آکواریوم های مرجانی مطابقت دهند. همان طور که انتظار می رود، تقاضا برای این مرجان قیمت حقیقی آن را تضمین می کند.

نکته: توجه داشته باشید که جزئیات زیر از تعداد محدودی از نمونه ها و سایر گونه های مونتی پورا هستند که ممکن است به M.danae شباهت داشته باشند (از هویت و شناسه ی مرجان ها مطمئن شوید)

نام متداول (رایج): فوق العاده
اصل و نسب: آکروپوریدا
جنس (گونه): مونتی پورا

این گونه ها به طور متفاوتی توصیف شده اند: مونتی پورا که می تواند با M.verrucosa ، M.verruculosus ، و M.palawanesis اشتباه گرفته شوند. دو گونه ی دوم غیرمعمول هستند و به یک محدوده ی جغرافیایی کوچک تر از دو گونه ی قبلی محدود شده اند. هم چنین به عنوان M. tuberculosis در آگهی ها توصیف شدند. مرجان در شکل (1) احتمالاً M.danae است همان طور که مرجان های غوطه ور به طور گسترده بین ورثه ی coenosteum verrucae (یا tuberculae) و تا اندازه ای نسبتاً ترکیب شده جای می گیرند. شناسایی براساس نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار شناسایی مرجان ورون است. ملاحظه بفرمایید که نظریات زیر براساس شناسایی است. محدوده ی جغرافیایی: اقیانوس های آرام و هند و احتمالا دریای سرخ.
انواع موجودات همزی شناخته شده: گونه های همزی، از جمله گروه های C2 ,C31 ,C+ و C

شکل (1)

الزامات نور

علاقه مندان ریف، به عنوان یک گروه، تصور کلی درستی در مورد نورپردازی دارند، آن عامل مهمی در نگهداری و حفظ موفقیت آمیز صخره و احتمالاً گران ترین و با ارزش ترین مورد حفاظت روزمره از لحاظ مصرف برق است. با این حال تعداد نسبتاً کمی هر نوع نورسنج دارند و یا از آن استفاده می کنند.احتمالاً دلیل این واقعیت این است که چیزهای بسیار کمی در مورد الزامات نور بی مهرگان فتوسنتزی شناخته شده است. به هرحال، ابزارهایی برای تعیین این که در واقع به چه مقدر نور نیاز است در دسترس وجود دارند. همان گونه که این اطلاعات در دسترس می باشند، ما می توانیم خودمان را با این اطلاعات مجهز کنیم و به طور بالقوه می توانیم شروع به قراردادن آکواریوم های صخره ایمان در رژیم های انرژی کنیم. به طور خلاصه، یک سرمایه گذاری خوب است.

علاقه مندان باید حداقل یک مترِ لوکس با یک حس گر شناور، یک متر کوانتومی برای اندازه گیری تشعشع فعال فتوسنتزی داشته باشند (یا به آن دسترسی داشته باشند) (PAR، در واحدهای فوتون های میکرومول در هر متر مربع در هر ثانیه، یاmol photons. m2 sec μ، ولی معمولاً فقط μmol . m 2. Sec گزارش شدند. حداکثر PAR در مناطق گرمسیری در ظهر یک روز بدون ابر می تواند به زیادی 2200 μmol . m 2. Sec باشد)
اگر ما بسیاری از پارامترهای به وجود آمده را به نحوی که به بسیاری از شدت نور مربوط می شود تلقی کردیم سرگرمی در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟ چه می شود اگر که ما توصیه هایی برای پایین یا بالا نگه داشتن pH داشتیم؟ خاصیت قلیایی؟ فسفر؟ کلسیم؟

با توجه به آن چه گفته شد، یک مونتی پورای فوق العاده به چه مقدار نور نیاز دارد؟ به جای گفتن ” نه زیاد ” یا “خیلی زیاد” ، ما می توانیم الزامات نور را از طریق تکنیک فلورومتری non-invasive برآورد کنیم، همچنین می توانیم با ابزار مناسب، مشاهده کنیم.

چگونه انرژی در فرآیند فتوسنتزی جریان پیدا می کند؟
این جریان انرژی “مقدار انتقال الکترون” (یا به طور خلاصه ETR ) نامیده می شود. هر چه قدر مقدار ETR بیشتر باشد، مقدار فتوسنتز بیشتر می شود. اینجا، ما “ETR نسبی” (rETR) را گزارش می کنیم چرا که جذب نور با رنگ دانه های عکس در زوکسانتلی ها اندازه گیری نشده است.

این یک تصور غلط رایج است که آکواریوم های صخره ای نمی توانند نور بیش از حد داشته باشند. برعکس، شواهد نشان می دهد که بسیاری از مرجان ها به واسطه شدت نور اشباع شده اند (که میزان فتوسنتز Retr، با افزایش شدت نور افزایش می یابد. به عنوان مثال، Ulstrap et al.2006 را مشاهد کنید، که مرجان SPS Coral Pocillopora damicornis در تقریباً 450 μmol.m 2. Sec به یک عکس مهار شده تبدیل می کند)

عکس برداری امکان پذیر است. عکس برداری به شما امکان می دهد که پدیده ی فتوسنتز را بر اساس شدت نور موجود مورد ارزیابی قرار دهید تا مشخص شود چه میزان شدت نور مورد نیاز برای حداکثر فتوسنتز است. در این موارد، زوکسانتلا ها تلاش می کنند تا از خودشان در برابر تخریب عکس با حذف انرژی اضافی همچون تشعشع ماهتابی کلروفیل در فرآیندی به نام خنک سازی فتوشیمیایی محافظت کنند، به علاوه رنگدانه های زاکسانتوپیل در زاکسانتلا ها می توانند نور آبی را جذب کنند و این انرژی را به عنوان گرمای غیرتابشی که خنک کننده ی غیرشیمیایی نامیده می شود پخش و پراکنده کنند. بنابراین، چه مقدار نور برای رشد و حالت رنگ پذیری مرجان فوق العاده کافی است؟

شکل (2)  مقدار فتوسنتز یک نمونه ی فوق العاده تحت شدت های نور مختلف را نشان می دهد. برای آن هایی که استدلال می کنند که این اعداد تنها یک عکس از زوکسانتلاهای مرجان ها بعد از سازگاری عکس را نشان می دهند.

اگر ما تصور کنیم که مقادیر کلسیم سازی به مقادیر فتوسنتز مرتبط هستند، پس شکل (2) معنای اضافی می گیرد. بررسی شکل (2) نشان می دهد فتوسنتز از لحاظ تئوری تقریبا برابر 250 μmol . m 2. Sec و 500 μmol . m 2. Sec خواهد بود. به هرحال، سفید کردن گونه ی فوق العاده در شدت نور تنها 300 μmol . m 2. Sec ذکر شده است (و مدت زمان نور دهی 11 ساعته. مشخص است که نور و نه دما، اشعه ماوراء بنفش، یا هرگونه عامل نامطبوع دیگر، مسئول این سفید شدن است. این مشاهده قطعاً سزاوار بررسی بیشتر است).

موجودات همزی شناخته شده

“انگشت نگاری” اخیر از DNA زوکسانتلا ها تعداد زیادی از زیر گونه ها یا “گونه های فرعی” را آشکار کرده است. چندین نوع زوکسانتلا شناخته شده وجود دارند که در Montipora danae ، از جمله گونه ی فرعی C2 (بر اساس بررسی های ITS2، Van Oppen,2004;2005) ، C31 (LaJeunesse,2004 ; Okinawa, Japan, 1-10m ) ، C+ و C (ITS1; Van Oppen, 2004)  پیدا شدند.
گونه ی فرعی2 : این گونه ی فرعی زوکسانتلا عمدتاً در اصل و نسب مرجان های آکروپوریدا (آکروپورا، مونتی پورا، و در میان بقیه) از جمله آکروپورا اسپرا، آکروپورا سریلیس، آکروپورا سرویکورنیس، آکروپورا کیونیتا، آکروپورا فلوریدا، آکروپورا گمیفرا، آکروپوررا اینترمیدیا، آکروپورا لانگیسایتوس، آکروپورا لوریپس، آکروپورا میله پورا، آکروپورا نستوآ، آکروپورا سپتیولاتا، آکروپورا تنیویس، آکروپورا ولیدا، مونتیپورا اکویتیبرکیولاتا، مونتیپورا کاپریکورنیس، مونتیپورا دانای، مونتیپورا فلوریدا دیده می شود. گونه ی فرعی C2 هم چنین از پاوونا واریانس، گونیاستری رکتیفورمیس، زوکسناتلی جمع آوری و کشت شده از صدف هیپوپوس، و پوسیلوپورا دامیکورنیس (دو منطقه در تایوان) گزارش شده است. عقیده بر این است که C2 به طور تطبیقی از گونه ی فرعی C3 تابش دریافت می کند.

این نظریه ی جالبی است که مرجان های حاوی گونه ی فرعی C2 احتمالاً گستره ی مشابهی از سازگاری نورپردازی دارند. سازگاری عکس در اکثر زوکسانتلی ها در گستره ی بی نهایتی نیست، اگرچه مشخص است که بعضی از انواع موجودات همزی عرض جغرافیایی بیشتری در تنظیم شدت نور نسبت به سایرین دارند. این یک مفهوم مهم است، منطقه بندی مرجان های خاصی به شدت نور مربوط شده است، هرچند که عواملی چون تحمل دما و بقیه نیز نقش مهمی دارند.

گونه فرعی C31 : در حال حاضر، C31 در گونه های مونتی پورا از همه متداول تر به نظر می رسد. آن در گونه های مونتی پورا دانای و هم چنین گونه های مونتی پورا، مونتی پورا کاپیتاتا و مونتی پورا پتیولا پیدا شده است. فرض بر این است که C31 از گونه ی فرعی C21 تکامل یافته است. (گونه ی فرعی C31 هم چنین در Montastraea annularis پیدا شده است).

یک بررسی مدولاسیون دامنه پالس (PAM) از ظرفیت فتوسنتزی آب سطحی و کم عمق مونتی پورا کاپیتاتا شروع اشباع عکس در تقریباً 135 μmol . m 2. Sec را پیدا کرد. تصور می شود که عکس برداری در تقریباً μmol photon . m 2. Sec 250 اتفاق می افتد.

براساس اطلاعاتی در مورد گونه های مرجانی به نظر می رسد که گونه ی فرعی زوکسانتلا C31 تحمل می کند، حتی اگر شدت نور کمتر را ترجیح ندهند.
گونه ی فرعی C+ : Montipora danae از مرجان سنگی اقیانوس آرام در ترکیب با گونه ی فرعی C2 و Plesiastrea verispora جدا شده است.

گونه ی فرعی C: فرض بر این است که این زوکسانتلا با کمک گونه های مونتی پورا تکامل یافته، ولی گاهی اوقات در Porites attenuata و Porites cylindrica پیدا شده است. گونه های مونتی پورا حاوی C شامل مونتیپورا اکویتیوبرکیولاتا، M. altasepta، M. angulata، M. cactus، M. capitata، M. crassituberculata، M. delicatula، M. digitata، M. gaimardi، M. hispida M.hoffmeisteri، M. mollis، M. peltiformis ، M. spongodes، M. stellata، M. turtlensis، M. undata، و M. verrucosa هستند. این گونه ی فرعی در حال حاضر شناخته شده که از بخش جنوبی اندونزی تا دیواره بزرگ مرجانی پراکنده شده است. باید تعجب کنید اگر که این گونه ی فرعی وفاداری زیادی به مونتی پورا spp داشته باشد و یکی از آن ها در مقاله ی کم و بیش موافق و مقارن لاجونسه در لیست آورده شده است (به نام گونه های فرعی C17, C26a, C27, C30, C31, C31b, C32, C58, و C73 ). شناسه های ون اوپن براساس سلسله مراتب ITS1 است (در حالی که شناسه های لاجونسه  و بسیاری از افراد دیگر براساس انگشت نگاری ITS2 هستند).

2:  فعالیت فتوسنتزی یگ گونه ی مونتی پورای فوق العاده (مقدار انتقال الکترون نسبی ، یا rETR با رنگ زرد نشان داده شده است) در این مورد، حداکثر فتوسنتز در ارزش PAR تقریبا 400 μmol . m 2. Secبه وجود می آید. افزایش شدت نور بالای این نقطه ضد مولد است همان گونه که عکس برداری انجام می شود (همان گونه که با rETR کاهش یافته نشان داده شد).

شکل (2)

احتمالات شبیه سازی موجودات همزی

آیا گونه های فرعی لیست شده در بالا تنها در زوکسانتلا های Montipora danae ساکن هستند؟
احتمالاً نه، ولی این بهترین اطلاعات موجود درحال حاضر است. به هرحال، تکنیک های آزمایشگاهی جدید دیدگاه ما را بدون شک تغییر خواهند داد.

گرم شدن اقیانوس های زمین علاقه ی زیادی در مورد این که چگونه مرجان ها و زوکسانتلا هایشان به تغییرات محیطی واکنش نشان می دهند را به وجود آورده است. محققان در حال شناسایی “احتمال شبیه سازی موجودات همزی” هستند که یک گونه ی فرعی زوکسانتلا نفوذ خود را به خاطر شرایط نامساعد از دست می دهد (نور اضافی، اشعه ماوراء بنفش، دما، و غیره) و جایگزین دومین گونه ی فرعی می شود که محیط جدید همچنان مناسب و از این رو نفوذپذیر می شوند.

بخش عمده ای از کار تحقیقاتی اخیر شامل تکنیک هایی است که نمی توانند جمعیت زوکسانتلا ها را وقتی کمتر از 5-10% جمعیت کلی است شناسایی کنند (اگرچه Mieog et al. 2007 تکنیکی با 100 بار حساسیت افزایش یافته گزارش کرد. نتایج آینده با استفاده از تکنیک باید بسیار جالب اثبات شوند). تنها یک مورد در اطلاعات من دو گونه ی فرعی زنده هم زمان در گونه ی M. danae را نشان می دهند.

گونه های زوکسانتلا های ساکن در Montipora احتمالاً وفاداری زیادی نسبت به میزبانشان دارند (و یا بالعکس) در واقع فرض براین است که بعضی از گونه های فرعی همراه با مرجان میزبان خود تکامل یافته اند. به علاوه، مونتی پورا لارو موجودات همزی خود را مستقیماً از جرگه ی والدین کسب می کنند، تخم ها توسط زوکسانتلا ها از والد آلوده می شوند، در فرآیندی به نام پذیرش مادری. همه ی مرجان ها به چنین نحوی عمل نمی کنند، بسیاری از لاروها موجودات همزی از ستون آب به دست می آورند. در هر دو مورد، مرجان های آکروپورید به نظر می رسد که برای گونه های فرعی زوکسانتلای خاصی یک اولویت دارند.

حالت رنگ پذیری مرجان مونتی پورای فوق العاده به نوع نور بستگی دارد و اینجا دلیلش را بیان می کنیم:

تجزیه و تحلیل های تشعشع فلورسنت حداقل وجود شش رنگدانه در مونتی پورای فوق العاده را نشان داده است. رنگدانه ی اصلی در بافت های مرجانی و تشعشع های فلورسنت در حداکثر 489 نانومتر (سبز- آبی) پیدا می شود. رنگ قرمز پلیپ های آن ها به خاطر حداکثر تشعشع فلورسنت است (شکل 6 را ببینید). رنگدانه های تشعشع فلورسنت دیگر در 546,567, 587, و 617 ، با لبه های فلورسنت ممکن در 491, 520, 540 نانومترمورد مشاهده قرار می گیرند. هم چنین یک کروموپروتئین غیر فلورسنت شناخته شده وجود دارد که باعث می شود مرجان ها آبی یا بنفش به نظر برسند (بسته به طیف منبع نورپردازی).

توجه داشته باشید که سایر گونه های M. danae می توانند حاوی رنگدانه های مختلفی باشند. به عنوان مثال ( Salih et al.2006) دو نوع رنگدانه ی تشعشع فلورسنت اضافی شناسایی کرد. انتشارات تشعشع فلورسنت در 483 و 495 نانومتر مشاهده می شوند. طول موج های تحریک شامل طول موج های UV-A، بنفش و آبی می شود (شکل 7 را ببینید).

شکل3: پیدایش مونتی پورای فوق العاده وقتی که با لامپ فلورسنت سفید گرم روشن شده است. کروموپروتئین غیر فلورسنت نور آبی و قرمزمنعکس می شود، که باعث می شود مرجان به نظر بنفش برسد.

شکل (3)

 شکل4: مرجان مشابه در شکل (3) توجه داشته باشید که رشد قابل توجهی در طول چهار ماه تحت شرایط نور کم به وجود آمده است تنها 100 μmol . m 2. Sec، اگرچه بیشتر حالت رنگ پذیری بنفش بدون فلورسنت محو و ناپدید شده است.

شکل (4)

شکل5: یک نگاه دقیق تر به مرجان با عکس نشان داده شده در شکل های (3) و (4) یک لامپ کلوین عالی رنگدانه های فلورسنت نارنجی ، سبز و آبی را در ویترین نشان خواهد داد.

  شکل (5)

شکل6: انتشار تشعشع فلورسنت یک مرجان فوق العاده حداکثر اصلی در 489 نانومتر را نشان می دهد.
پولیپ های قرمز رنگ به شدت در 611 نانومتر فلورسنت و شفاف می شوند.

شکل(6)

شکل7: دو رنگدانه ی مافلورسنت دیگر از یک گونه ی مونتی پورای دانای.
شکل7: در فهم این که طول موج ها باعث شفاف شدن این مرجان ها در گستره ی سبز-آبی خواهند شد مفید است. اگرچه نور ماوراء بنفش تشعشعات فلورسنت را تحریک خواهد کرد، ولی حداکثر طول موج تحریک در بخش بنفش طیف است.

شکل(7)

کروموپروتئین بنفش به نظر می رسد به عنوان نتیجه ی شدت نور بیان شده است (اگرچه سایر شرایط مناسب در آکواریوم ها نیز مورد نیاز هستند). در شدت نور حدود 100 μmol . m 2. Sec، حالت رنگ پذیری بنفش به سختی دیده می شود، ولی رشد خوب است (شکل 4 را ببینید). کروموپروتئین آبی رنگ می تواند به صورت رنگدانه ی غالب در تقریباً 175 μmol . m 2. Sec ظاهر شود.

درحالی که حالت رنگ پذیری غیرتشعشعی به نظر می رسد به نور بستگی دارد. رنگ نارنجی تشعشع فلورسنت مشاهده شده در پلیپ ها و رنگدانه ی بدنه ی سبز-آبی (به وجود آمده با حیوان مرجانی و نه زوکسانتال ها) معمولًا به جز وقتی که شدت نور خیلی زیاد است (و مرجان سفید می شود) و یا وقتی که شدت نور خیلی کم است به نظر می رسند (و میزبان/ زوکسانتلا متحمل محرومیت از نور می شود. علی رغم گمانه زنی شدید از جانب من، میزبان احتمالاً می تواند تولید رنگدانه ها را به عنوان یک معیار صرفه جویی در مصرف انرژی متوقف کند).

حرکت آب

این سطح ناهموار و نازک مرجانی (به نام برآمدگی ها یا برجستگی ها، بسته به اندازه ی آن ها نسبت به مرجان ها) نشان می دهد این مرجان به جریان آب خوب نیاز دارد. این برآمدگی ها به عنوان سرعت گیرهایی در جریان آب آرام عمل می کنند، و تلاطم و اغتشاش به وجود می آورند، که همان گونه که این مرجان ها اغلب در بالای شیب های صخره ای پیدا می شوند تعجب آور نیست. کاهش سرعت آب از طریق این ضربه ها مانع تغییر شکل پلیپ می شود و به مرجان ها امکان تغذیه می دهد.
خوشبختانه، ایجاد حرکات آب کافی با بعضی از پمپ های پروانه ای جدیدتر و دیگر دستگاه ها کاملاً آسان است.

سایر شرایط آکواریوم

مونتی پورای فوق العاده وقتی که سایر شرایط فیزیکی و شیمیایی در یک آکواریوم در گستره های معقولی هستند، خوب است. برای جلوگیری گرمای بیش از حد بالقوه ی نمونه های مرجانی، دمای آب هنگام استفاده از لامپ های متال هالید نباید بیشتر از 80℉ باشد. اگرچه ارتباط حالت رنگ پذیری در شرایط آکواریوم ها نیاز به اثبات دارد، ولی خاصیت قلیایی و ارتباط بالقوه ی آن با pH بافت مرجانی تحت شرایط روشن نیز می تواند نقش مهمی در حالت رنگ پذیری مرجان ها داشته باشد.

روش ها و مواد

مقادیر فتوسنتز با فلورومتر کلروفیل “آموزش PAM” والز مجهز با یک فیبر نوری تعیین شدند. فلورومتر اساساً یک متر فتوسنتز است و اندازه های تشعشع فلورسنت کلروفیل به منظور تعیین مقادیر فتوسنتز به کار می روند (از لحاظ “مقدار انتقال الکترون نسبی” یا rETR بین سیستم عکس I و سیستم عکس II در زوکسانتلاها. از آن جایی که جذب رنگدانه ی نور اندازه گیری نشده بود، ETR به نظر نسبی می رسد). مرجان ها حداقل به مدت یک ساعت قبل از اندازه گیری های اولیه به منظور جلوگیری از باز شدن مراکز واکنش های سیستم عکس در تاریکی محض مورد حفاظت قرار گرفتند. منبع نور فعال خارجی یک لامپ متال هالید 6500K ایواساکی 400 واتی بود که برای اشعه ی ماوراء بنفش از طریق یک ماده ی پاک کننده ی اکریلیک محافظت شده بود. شدت رو به بالا با انتقال منبع نور نزدیکتر به مرجان تنظیم شده بود (که حاوی یک کانتینر پلاستیکی سه گالونی بود). شدت نور (اشعه فعال فتوسنتزی، یا PAR) با یک متر کوانتومی Apogee QMSS و یک حس گر مصنوعی اصلاح شده ی شناور اندازه گیری شد. حرکت آب با یک محرک مغناطیسی و یک حرکت میله3 فراهم شد. بعد از دوره ی انطباق با تاریکی، حداقل تشعشع فلورسنت کلروفیل با نور ضعیف به وجود آمده به واسطه ی ابزار داخلی لامپ فعال تعیین شده است. افزایش شدت لامپ فعال داخلی برای تامین یک پالس نور اشباع شده حداکثر تشعشع فلورسنت را تعیین کرد. لامپ متال هالید، سپس روشن شده و تا زمانی که ارزش های PAR ثابت شدند اجازه گرم شدن داشت (15-20 دقیقه) ارزش های تشعشع فلورسنت کلروفیل تعیین شدند و شدت نور افزایش یافت. زوکسانتلاهای مرجانی امکان تنظیم در شدت نور جدید به مدت 15 دقیقه دارند. معیار اندازه گیری تشعشع فلورسنت کلروفیل دیگری به وجود آمد است. متر PAM بازدهی فتوسنتزی را محاسبه کرد، که به آسانی از طریق اندازه گیری PAR به منظور برآورد “مقدار انتقال الکترون نسبی” یا rETR چند برابر شد. این یک روش معتبر برای مشاهده ی روندهای فتوسنتزی است.
تشعشع فلورسنت با طیف سنجی فیبر نوری اپتیک اقیانوس USB-2000-FL با استفاده از یک نور سیاه 18 واتی (حداکثر انتشار در 365نانومتر) به عنوان منبع تحریک مشخص شد. نور با لنزهای CC-3 اصلاح شده ی مصنوعی جمع آوری شدند. عکس ها با یک دوربین دیجیتال کنن ربل (XTi 10.1 مگاپیکسل) مجهز با دو ترانزیستور توده ای و یک ماکرولنز 60mm گرفته شدند.

نظریات براساس شناسایی

ورنون می گوید: “شناسایی مرجان های پرورش یافته ی آکواریومی یک کار سخت و گاهی اوقات غیرممکن است… آن ها هم چنین ممکن است انواع رشد را تصور کنند که گاهی اوقات در جنگل مشاهده می شوند. ولی معمولاً تنها در آب عمیقی که ممکن است برای گونه ها غیرمعمول باشد.” با توجه به آن چه که گفته شد، علاقه مندان احتیاط می کنند که اطلاعات محتوی این مقاله از دو گونه ی رشد یافته آکواریومی به دست آمده است، و اگرچه بیشترین تلاش ها برای شناسایی این حیوانات انجام شده اند، ولی محدودیت های نرم افزاری با توجه به گونه های دقیق مرجان ها، درجه نامعلومی را ارائه می دهد.
در تلاش برای شناسایی این مرجان ها، بیست و هفت نقطه شناسایی، از جمله آن هایی که از دو باقی مانده زنده و یک اسکلتی مورد مشاهده قرار گرفتند، وارد نرم افزار شناسایی مرجانی ورنون شدند. این مشاهدات برای ورود داده ها از بررسی های عکس های بزرگ از مرجان های زنده و بررسی های میکروسکوپی یک اسکلت به وجود آمدند.
برای شناسایی درست یک مرجان، منشا جغرافیایی باید شناخته شود، و در این گونه موارد، نقاط جمع آوری شناخته شده نیستند. با تصور این که این مرجان ها از اقیانوس هند مرکزی نشات گرفته اند (از جمله اندونزی، فیلیپین، و جزایر سولومون)، نرم افزار هویت را به عنوان مونتیپورا دانای یا M.undata ، با گزینش نرم افزار “بهترین شرط بندی” همراه با سیگنال دهی M.danae به عنوان شناسایی مناسب مشخص کرد.
هنگام تغییر موقعیت مکانی نقطه ی داده ها (حفظ همه ی موارد دیگر)،  شناسایی به طور مداوم در M. danae گنجانده شده است. به عنوان مثال، با ورود به اقیانوس آرام غرب مکزیک، نرم افزار نیز به دو احتمال برمی گردد، مونتیپورا دانای و M. undata. نتایج مشابهی برای اقیانوس هند فهرست شدند. اقیانوس مرکزی (از جمله تونگا) تنها یک احتمال M. danae را نشان داد.

    این ها سایر معیارهای شناسایی هستند (این موارد از طریق آزمون های میکروسکوپی در کتیبه ها مشخص شدند) :

  • مرجان ها و دهانه های چندگانه
  • متصل به بستر (لایه) (برخلاف زندگی آزاد)
  • اشکال رشد انسدادی، زیرمجموعه ای، و نیم کره ای
  • عدم وجود شاخه
  • عرض کالیس کمتر از 1mm
  • مراکز مرجانی متمایز
  • مرجان های متمایز جداگانه
  • مرجان های غوطه ور زیر آب
  • نه مرجان محوری و نه مرکزی
  • مرجان های به طور گستره در فضا قرار گرفته (بیش از قطر دهانه ی مرجان)
  • شاخک های حساس روز به روز گسترش یافته
  • طول شاخک های حساس10mm>
  • وجود اسکلت بندی اضطراری
  • سطح افقی اضطراری سوراخ شده
  • وجود تکامل خطی
  • تکامل خطی بیشتر از قطر کالیس
  • عدم وجود کولوملا
  • عدم وجود کوائتا
  • سپتای ترکیب نشده
  • 2 چرخه سپتا
  • سپتای اعمال نشده
  • عدم مسطح بودن حاشیه ی سپتوم
  • عدم وجود ساختارهای پالیبال

 

شکل8: انواع رشد اسکلتی کاملاً متفاوتی در میلیمترها از یکدیگر. در سمت راست، تکامل های خطی معمول بسیاری از گونه های مونتی پورا غالب هستند. در سمت چپ، این اسکلت به یک الگوی رشد نسبتاً ظریف و مسطح تقسیم شده است.

شکل (8)

 

Author

petdolfin

Leave a comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *